دوشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۴

ترديد براي آغاز

ترديد دارم
هميشه براي آغاز ترديد داشته ام
اما اينبار بسيار شديد است... نميدانم
شايد هنوز باور ندارم ... يا شايد هم ميترسم
از همراهي در راهي كه مقصدش آرمانيست
بهرحال فعلا در ترديد بسر ميبرم
تا تعيين تكليف با خودم ... وضعيت اينجا نامعلوم خواهد بود

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام آشناي بي‌نام. اميدوارم ترديد تو زود از بين بره و يك هم پندار ديگه كه مي‌نويسه پيدا كنم.

مهدی گفت...

خوش آمدی
باش و بنویس

خشایار گفت...

بیا پسر . بیا

sina ina گفت...

دوستِ ندیده و نشناخته ام! تردیدهایت را رها نکن؛ با خود بیاور.. در راه با هم در موردشان حرف خواهیم زد
اما
تو خودِ آغاز بوده یی.. در این تردید نکن

ناشناس گفت...

سلام ... خوشحال شدم از اينكه ديدم يه دوست ديگه به ما اضافه شده ... ترديد؟؟؟؟؟؟؟ چرا ترديد؟؟؟؟؟؟؟ براي زدن حرف دل كه نبايد ترديد داشت.... تا تو حركت نكني دستي تو را ياري نخواهد كرد... بيا و با خود باش

ناشناس گفت...

welcome my son, welcome to the machine
what did you dream?
it's alright we told you what to dream
you dreamed of a big star
you played mean guitar
you always ate in the steak bar
you loved to drive in your jaguar
so wlcome to the machine
به اين دم و دستگاه خوش آمدي
.....
باربد

شب بین گفت...

بیا پسر

آدم آهنی گفت...

دیگه تو که نیازی نداری نوشتنت و بودنت رو تقریب بزنی، باش و بنویس هرقدر میخوای و میتونی