چهارشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۴

او يك فرشته بود


او يك فرشته بود
فرستاده اي از جانب خدا
براي روزهاي تلخ ترديد و ياس
پسري با تمام خواسته هاي من
اما نميدانم
نميدانم چرا هيچوقت بالهاي او توجهم را جلب نكرد
و نفهميدم كه روزي با همان بالها
از كنارم پر خواهد كشيد
و دل مرا براي هميشه
با خود خواهد برد
به جايي كه نميشناسم

دوشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۴

آغوش تو گناه نيست

آغوش تو گناه نيست
من در آغوش تو آرامش يافته ام
كه هيچ گناهي با آرامش مانوس نيست
آغوش تو گناه نيست
من در آغوش تو امنيت را احساس كرده ام
كه در هيچ گناهي امنيت محسوس نيست
آغوش تو گناه نيست
من در آغوش تو تمام زيبايي را لمس كرده ام
كه در هيچ گناهي زيبايي ملموس نيست
پس امانم بده
كه تا ابد در دل اين زيبايي
آرامش يابم

شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۴

كليك


اي نازنين پسر تو چه مذهب گرفته اي
كت خون ما حلال تر از شير مادر است
..................................................
فعلا براي خالي نبودن عريضه
تا بعد
.....